اختلال شخصیت مرزی (BPD) چیست؟
وقتی صحبت از اختلال شخصیت مرزی (BPD) میشود، داریم دربارهی یک الگوی ناپایدار از احساسات، روابط، و تصویر ذهنی فرد از خودش حرف میزنیم. این اختلال به شکلی بر زندگی روزمره افراد تأثیر میگذارد که انگار احساساتشان مثل آبی است که هر لحظه میتواند از لیوان سرریز کند. خیلی وقتها، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی درگیر روابط ناپایدار و شدیداً احساسی هستند، از ترس شدید رهاشدگی رنج میبرند، و در لحظههای خشم، اندوه یا اضطراب کنترلشان را از دست میدهند. این مسئله میتواند روابط دوستانه، خانوادگی و کاری آنها را دچار مشکل کند.
علائم و نشانههای اختلال شخصیت مرزی (BPD)
بیثباتی هیجانی: قلب تپندهی اختلال شخصیت مرزی
یکی از اصلیترین ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی، تغییرات شدید احساسی است. اگر فردی با اختلال شخصیت مرزی در یک لحظه احساس کند که دنیا فوقالعاده است، ممکن است چند ساعت بعد کاملاً ناامید و افسرده شود. این تغییرات ناگهانی، بدون وجود یک دلیل مشخص، میتوانند بسیار گیجکننده باشند؛ نهتنها برای خود فرد بلکه برای اطرافیان او هم.
ترس از ترکشدن: یک نگرانی مداوم
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بهشدت از طردشدن و ترکشدن وحشت دارند، حتی اگر شواهدی برای این ترس وجود نداشته باشد. ممکن است پیام کوتاهی که دیر پاسخ داده شده، به معنای “دیگر دوستم ندارد” تعبیر شود. این احساس گاهی باعث میشود افراد مبتلا به شخصیت مرزی رفتارهای تکانشی نشان دهند؛ مثل التماس برای ماندن، قهر ناگهانی، یا حتی تهدید به آسیب رساندن به خود.
روابط پر از نوسان
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، معمولاً روابطی پرتنش و غیرقابلپیشبینی دارند. آنها ممکن است یک نفر را در یک لحظه ایدهآل بدانند و لحظهای بعد او را بیارزش ببینند. این مسئله باعث میشود که دوستیها، روابط عاطفی و خانوادگیشان ناپایدار باشد.
رفتارهای تکانشی و خودتخریبی
یکی دیگر از علائم مهم شخصیت مرزی، رفتارهای تکانشی است. این رفتارها ممکن است شامل خرجکردن بیشازحد، رانندگی خطرناک، سوءمصرف مواد، روابط جنسی پرخطر یا حتی خودآزاری باشد. این اقدامات اغلب واکنشی به احساسات شدید و کنترلنشده هستند.
احساس پوچی مداوم
خیلی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از یک حس درونی پوچی و بیهدف بودن رنج میبرند. آنها ممکن است بارها تلاش کنند تا این احساس را با چیزهایی مثل خرید زیاد، پرخوری، روابط متعدد یا مصرف مواد پر کنند، اما معمولاً این روشها جواب نمیدهند.
خشم شدید و غیرقابلکنترل
خشم در اختلال شخصیت مرزی یک مسئلهی معمول است. افراد ممکن است به دلایل کوچک از کوره در بروند و رفتارهای پرخاشگرانهای از خود نشان دهند که بعداً از آنها پشیمان شوند.
پارانویا و احساس گسست از واقعیت
گاهی افراد مبتلا به شخصیت مرزی دچار افکار پارانوئید (احساس اینکه دیگران قصد آسیبرساندن دارند) میشوند یا احساس گسست از واقعیت را تجربه میکنند؛ یعنی در موقعیتهایی که استرسزا هستند، احساس کنند که انگار در دنیای واقعی نیستند یا خودشان را از بیرون مشاهده میکنند.
افکار خودکشی یا خودآزاری: متأسفانه، در موارد زیادی افراد مبتلا به شخصیت مرزی دچار خودآزاری میشوند یا افکار مرتبط با خودکشی دارند. این رفتارها میتواند یک روش نادرست برای مقابله با درد احساسی شدید باشد.
آیا این علائم برای همه یکسان است؟
نه! شدت و فراوانی این نشانهها در افراد مبتلا به شخصیت مرزی مختلف متفاوت است. بعضی افراد ممکن است تنها چند علامت را تجربه کنند، در حالی که برخی دیگر تقریباً با تمام این مشکلات دستوپنجه نرم میکنند.
دلایل و عوامل بروز اختلال شخصیت مرزی (BPD)
وقتی صحبت از اختلال شخصیت مرزی (BPD) میکنیم، معمولاً با این سؤال مواجه میشویم که چرا برخی افراد دچار این اختلال میشوند؟ آیا ژنتیک در آن نقش دارد یا محیط زندگی و تجربیات فردی؟ واقعیت این است که اختلال شخصیت مرزی یک اختلال چندعاملی است، یعنی ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و روانشناختی در شکلگیری آن نقش دارند. مثل یک پازل که قطعات مختلفی دارد، شخصیت مرزی هم نتیجهی تعامل بین این عوامل است.
عوامل ژنتیکی: آیا اختلال شخصیت مرزی ارثی است؟
تحقیقات نشان دادهاند که ژنتیک در بروز اختلال شخصیت مرزی نقش مهمی دارد. اگر در خانوادهی فردی، سابقهی اختلال شخصیت مرزی یا سایر اختلالات شخصیتی وجود داشته باشد، احتمال ابتلای او بیشتر است. مطالعهای که روی دوقلوها انجام شده نشان میدهد که بین 40 تا 60 درصد از اختلال شخصیت مرزی میتواند به عوامل ژنتیکی نسبت داده شود. اما این به این معنا نیست که اگر یکی از والدین اختلال شخصیت مرزی داشته باشد، فرزند او قطعاً به اختلال شخصیت مرزی مبتلا خواهد شد. بلکه، ژنها تنها یک زمینهی مستعدکننده هستند و محیط نقش تعیینکنندهای در فعال شدن آنها دارد.
برخی تحقیقات حتی نشان دادهاند که مناطق خاصی از مغز، مثل آمیگدالا و قشر پیشپیشانی، در افراد مبتلا به شخصیت مرزی عملکرد متفاوتی دارند. آمیگدالا که مسئول پردازش احساسات است، در این افراد بیشفعال است، به همین دلیل آنها احساسات را شدیدتر تجربه میکنند و کنترل آنها دشوارتر است.
عوامل محیطی: تاثیر تربیت و تجربیات کودکی
شاید بتوان گفت که محیط و تجربههای زندگی، یکی از مهمترین عوامل در بروز شخصیت مرزی هستند. کودکی پر از استرس، بیثباتی، یا تجربهی سوءاستفاده میتواند احتمال ابتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش دهد. تحقیقات نشان دادهاند که بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت مرزی در کودکی تجربههای آسیبزایی مانند بیتوجهی والدین، سوءاستفادهی جسمی یا عاطفی، یا بیثباتی در روابط خانوادگی داشتهاند.
در واقع، کودکیای که در آن فرد بهطور مداوم احساس ناامنی کرده باشد، باعث میشود که در بزرگسالی او در روابط خود دچار بیثباتی و ترس از ترک شدن شود. در روانشناسی این را الگوی دلبستگی ناایمن مینامند، که در افراد مبتلا به شخصیت مرزی بسیار شایع است.
برخی از مهمترین عوامل محیطی مرتبط با اختلال شخصیت مرزی عبارتند از:
- تجربهی طرد شدن از سوی والدین یا مراقبان اولیه
- قرار گرفتن در معرض خشونت یا سوءاستفادهی عاطفی
- بیثباتی در محیط خانوادگی، مثل جداییهای مکرر والدین
- داشتن والدینی با مشکلات روانشناختی مثل افسردگی یا اضطراب
- قرار گرفتن در محیطهای پرتنش و استرسزا در کودکی
عوامل روانشناختی و رفتاری: چگونه شخصیت فرد در این روند تأثیر دارد؟
علاوه بر ژنتیک و محیط، ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی افراد نیز در شکلگیری شخصیت مرزی مؤثر است. برخی افراد بهطور طبیعی حساستر از دیگران هستند و احساساتشان را شدیدتر تجربه میکنند. این حساسیت بالا اگر با محیطی نامناسب همراه شود، میتواند زمینهساز شخصیت مرزی باشد.
مطالعات نشان دادهاند که افرادی که به شخصیت مرزی مبتلا هستند، معمولاً از نظر هیجانی بسیار واکنشپذیرند و کنترل احساسات برایشان دشوارتر است. این افراد ممکن است در موقعیتهای استرسزا احساس کنند که هیچ کنترلی روی هیجانات خود ندارند و این باعث رفتارهای تکانشی یا پرخاشگری میشود.
تعامل بین ژنتیک، محیط و روانشناسی: چطور این عوامل با هم کار میکنند؟
حالا بیایید همهی این عوامل را کنار هم بگذاریم. شخصیت مرزی نه فقط به دلیل ژنتیک است، نه فقط به دلیل محیط، بلکه ترکیبی از هر دو است. فردی ممکن است ژنهایی داشته باشد که او را از نظر احساسی حساستر کنند، اما اگر در یک محیط حمایتی بزرگ شود، شاید هرگز علائم شخصیت مرزی را نشان ندهد. برعکس، فردی که در کودکی مورد بیتوجهی یا سوءاستفاده قرار گرفته، ممکن است حتی بدون داشتن زمینهی ژنتیکی، در بزرگسالی به شخصیت مرزی مبتلا شود.
این مسئله به مدل تعامل ژن-محیط (Gene-Environment Interaction) معروف است. در این مدل، ژنها زمینهی اولیه را فراهم میکنند، اما محیط است که تعیین میکند این ژنها فعال شوند یا نه. برای مثال، فردی که حساسیت هیجانی بالایی دارد، اگر در یک خانوادهی پر از حمایت و درک بزرگ شود، ممکن است مهارتهای تنظیم احساسات را یاد بگیرد و دچار شخصیت مرزی نشود.
تشخیص اختلال شخصیت مرزی (BPD): فرآیند و معیارهای DSM-5
تشخیص اختلال شخصیت مرزی (BPD) کار سادهای نیست. این اختلال با علائم پیچیده و متنوعی همراه است که ممکن است با سایر مشکلات روانشناختی مثل اختلال دوقطبی، افسردگی شدید یا اضطراب اشتباه گرفته شود. در اینجا به فرآیند تشخیص شخصیت مرزی و معیارهای مورد استفاده در سیستم DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) میپردازیم.
چگونه اختلال شخصیت مرزی تشخیص داده میشود؟
تشخیص این اختلال معمولاً توسط یک روانپزشک یا روانشناس بالینی انجام میشود. برخلاف برخی بیماریهای جسمی که میتوان با آزمایش خون یا تصویربرداری آنها را تشخیص داد، در اختلالات روانی نیاز به بررسی دقیق علائم، تاریخچه فردی و ارزیابی بالینی وجود دارد. فرآیند تشخیص شخصیت مرزیمعمولاً شامل مراحل زیر است:
- مصاحبه بالینی ساختاریافته:
متخصص سلامت روان از فرد درباره احساسات، رفتارها و تجربیاتش سؤال میکند. گاهی از پرسشنامههای استاندارد نیز برای جمعآوری اطلاعات بیشتر استفاده میشود. - بررسی معیارهای DSM-5:
متخصص روانپزشکی یا روانشناسی علائم فرد را با معیارهای ذکرشده در DSM-5 مقایسه میکند تا مشخص شود که آیا فرد واجد شرایط تشخیص شخصیت مرزی هست یا نه. - بررسی سوابق پزشکی و روانشناختی:
بررسی تاریخچهی فردی از جمله تجربیات دوران کودکی، نوع روابط خانوادگی و مشکلات روانشناختی قبلی، بخش مهمی از تشخیص را تشکیل میدهد. - افتراق از سایر اختلالات:
بسیاری از علائم شخصیت مرزی با سایر اختلالات مثل اختلال دوقطبی، PTSD، یا افسردگی همپوشانی دارند. بنابراین متخصص باید تشخیص افتراقی انجام دهد تا از اشتباه در تشخیص جلوگیری شود.
معیارهای DSM-5 برای تشخیص شخصیت مرزی
بر اساس راهنمای DSM-5، برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی فرد باید حداقل 5 مورد از 9 معیار زیر را داشته باشد:
- بیثباتی شدید در روابط میانفردی
روابط این افراد اغلب پرتنش، شدید و بیثبات است. آنها ممکن است در یک لحظه کسی را ایدهآل بدانند و لحظهای بعد احساس کنند که همان فرد به شدت آنها را ناامید کرده است. - ترس شدید از ترک شدن
افراد مبتلا به شخصیت مرزی معمولاً ترس شدیدی از طرد شدن دارند، حتی اگر این ترس منطقی نباشد. این موضوع ممکن است باعث شود که رفتارهای افراطی برای جلوگیری از ترک شدن انجام دهند، مثل التماس کردن، قهر کردن ناگهانی یا تهدید به آسیب رساندن به خود. - بیثباتی هیجانیتغییرات ناگهانی در خلقوخو، از شادی و هیجان شدید تا افسردگی و خشم غیرمنتظره، یکی از مشخصههای اصلی این اختلال است.
- رفتارهای تکانشی در حد آسیب رساندن به خود
این افراد ممکن است دست به کارهای پرخطری مثل سوءمصرف مواد، رانندگی بیپروا، قمار، رفتارهای جنسی پرخطر یا خریدهای بیرویه بزنند. - رفتارهای خودآزاری و افکار خودکشی
افراد مبتلا به شخصیت مرزی اغلب خودآزاری میکنند (مثلاً بریدن دست یا سوزاندن بدن) یا افکار خودکشی دارند. - احساس مزمن پوچی و بیهدفی
آنها ممکن است دائماً حس کنند که چیزی در زندگیشان کم است یا بیارزش هستند. - خشم شدید و مشکل در کنترل آن
افراد دارای این اختلال به سرعت عصبانی میشوند و ممکن است واکنشهای شدیدی مانند داد زدن، دعوا یا رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشند. - احساس گسست از واقعیت یا افکار پارانوییدی موقت
وقتی تحت استرس قرار میگیرند، ممکن است احساس کنند که واقعیت تغییر کرده یا دچار افکار پارانوییدی شوند. - مشکل در تعریف هویت و تصویر از خود
افراد مبتلا به شخصیت مرزی اغلب هویت نامشخصی دارند. آنها ممکن است مدام احساس کنند که نمیدانند چه کسی هستند یا هدفشان در زندگی چیست.
چالشهای تشخیص شخصیت مرزی
یکی از سختترین قسمتهای تشخیص شخصیت مرزی این است که بسیاری از علائم آن با سایر اختلالات روانی همپوشانی دارند. مثلاً:
- افسردگی اساسی هم با نوسانات خلقی و احساس پوچی همراه است.
- اختلال دوقطبی هم شامل تغییرات خلقی شدید میشود، اما این تغییرات معمولاً به صورت دورههای مشخص (مانیا و افسردگی) رخ میدهد.
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز ممکن است باعث بیثباتی عاطفی و واکنشهای تکانشی شود.
متخصصان سلامت روان باید دقت کنند که شخصیت مرزی را با این اختلالات اشتباه نگیرند و از تستهای مختلف برای تشخیص دقیقتر استفاده کنند.
آیا شخصیت مرزی قابل تشخیص در نوجوانان است؟
بله، اما با احتیاط. در گذشته، برخی متخصصان از تشخیص شخصیت مرزی در نوجوانان خودداری میکردند، زیرا ویژگیهای این اختلال ممکن است شبیه رفتارهای طبیعی نوجوانی باشد. اما امروزه تحقیقات نشان داده که شخصیت مرزی میتواند از دوران نوجوانی آغاز شود و تشخیص زودهنگام به درمان بهتر کمک میکند.
تشخیص زودهنگام: چرا مهم است؟
هرچقدر شخصیت مرزی زودتر تشخیص داده شود، درمان مؤثرتر خواهد بود. تشخیص زودهنگام میتواند به افراد کمک کند تا یاد بگیرند چگونه احساسات خود را تنظیم کنند، از رفتارهای مخرب دوری کنند و روابط سالمتری بسازند.
درمانهایی مانند درمان دیالکتیکی رفتاری (DBT) و درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتوانند به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به شخصیت مرزی کمک کنند. بنابراین، اگر نشانههایی از این اختلال را در خود یا اطرافیانتان مشاهده میکنید، مراجعه به یک متخصص میتواند اولین قدم مهم برای بهبود باشد.
شیوع و فراوانی اختلال شخصیت مرزی (BPD) در جوامع مختلف
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یکی از پیچیدهترین و بحثبرانگیزترین اختلالات شخصیتی است که همواره توجه زیادی را در روانپزشکی و روانشناسی به خود جلب کرده است. شیوع این اختلال در جوامع مختلف بسته به فاکتورهایی مانند معیارهای تشخیصی، جمعیت مورد مطالعه و ویژگیهای فرهنگی متفاوت است. با این حال، بررسیهای علمی نشان دادهاند که این اختلال در درصد قابل توجهی از افراد جامعه وجود دارد و در برخی گروهها، مانند بیماران بستری در مراکز روانپزشکی، شیوع بالاتری دارد.
شیوع کلی اختلال شخصیت مرزی در جمعیت عمومی
مطالعات نشان میدهند که شیوع کلی شخصیت مرزی در جمعیت عمومی بین 1% تا 6% متغیر است. بر اساس یک متاآنالیز جهانی، میانگین شیوع شخصیت مرزی در جمعیت عمومی حدود 1.4% تا 5.9% گزارش شده است. این آمار نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از افراد در جامعه با این اختلال مواجه هستند، حتی اگر بهطور رسمی تشخیص داده نشوند.
مطالعات دیگری در کشورهای مختلف شیوع شخصیت مرزی را به این شکل گزارش کردهاند:
- ایالات متحده: حدود 1.6% تا 5.9% در جمعیت عمومی
- اروپا: حدود 0.7% تا 2.7%
- استرالیا: بین 1.5% تا 3.9%
- آسیا و خاورمیانه: دادههای کمتری در این مناطق وجود دارد، اما برآوردها نشان میدهند که نرخ شخصیت مرزی در کشورهای آسیایی ممکن است کمتر از کشورهای غربی باشد.
شیوع در مراکز درمانی و بیمارستانهای روانپزشکی
در حالی که شیوع شخصیت مرزی در جمعیت عمومی نسبتاً پایین است، در میان بیماران بستری در بیمارستانهای روانپزشکی این میزان به طرز قابل توجهی افزایش مییابد. بر اساس تحقیقات، حدود 10% تا 20% از بیماران بستری در مراکز روانپزشکی مبتلا به شخصیت مرزی هستند. همچنین، در کلینیکهای درمانی سرپایی، شیوع این اختلال به حدود 11% تا 25% میرسد.
یکی از دلایل این افزایش شیوع در بیماران بستری، شدت علائم این اختلال است. افراد مبتلا به شخصیت مرزی اغلب به دلیل خودآزاری، افکار خودکشی یا مشکلات شدید در روابط اجتماعی نیاز به بستری شدن پیدا میکنند.
شیوع شخصیت مرزی بر اساس جنسیت و سن
- جنسیت: تحقیقات نشان دادهاند که شخصیت مرزی در زنان حدود دو برابر شایعتر از مردان است. برآوردهای مختلف نشان میدهند که حدود 75% از افراد مبتلا به شخصیت مرزی زن هستند. ین تفاوت ممکن است به دلیل عوامل بیولوژیکی، اجتماعی و نحوهی تشخیص باشد.
- سن: علائم شخصیت مرزی معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر میشوند. تحقیقات نشان دادهاند که شیوع این اختلال در بین نوجوانان حدود 3% است که نسبت به بزرگسالان نرخ بالاتری دارد. با افزایش سن، بسیاری از بیماران یاد میگیرند که علائم خود را مدیریت کنند، بنابراین شدت اختلال ممکن است کاهش یابد.
چرا شخصیت مرزی بیشتر در زنان دیده میشود؟
یکی از سؤالات رایج این است که چرا شخصیت مرزی در زنان بیشتر از مردان تشخیص داده میشود. دلایل متعددی برای این مسئله پیشنهاد شده است:
- عوامل بیولوژیکی: تحقیقات نشان دادهاند که هورمونهای جنسی، مانند استروژن، میتوانند بر تنظیم هیجانی تأثیر بگذارند و ممکن است زنان را مستعدتر به تجربهی نوسانات هیجانی کنند.
- تفاوت در نحوهی ابراز احساسات: زنان معمولاً احساسات خود را راحتتر ابراز میکنند، در حالی که مردان ممکن است مشکلات هیجانی خود را به شکل رفتارهای پرخطر (مانند سوءمصرف مواد یا رفتارهای ضد اجتماعی) نشان دهند.
- تشخیص متفاوت در مردان: برخی محققان معتقدند که مردان مبتلا به شخصیت مرزی ممکن است به اشتباه با اختلالات دیگری مانند اختلال ضد اجتماعی (ASPD) یا اختلال دوقطبی تشخیص داده شوند.
تأثیر اختلال شخصیت مرزی بر زندگی فردی و اجتماعی
اختلال شخصیت مرزی (BPD) چیزی فراتر از یک تشخیص روانپزشکی است؛ این اختلال میتواند تأثیرات عمیقی بر تمام ابعاد زندگی فرد بگذارد، از روابط شخصی گرفته تا کار و تعاملات اجتماعی. تصور کنید که احساسات شما مثل یک موج خروشان باشد که هیچوقت آرام نمیگیرد؛ این همان چیزی است که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تجربه میکنند. بیایید نگاهی دقیقتر به این موضوع بیندازیم.
تأثیر شخصیت مرزی بر روابط شخصی
زندگی با شخصیت مرزی مثل حرکت روی یک طناب باریک است؛ گاهی پر از عشق و صمیمیت، و گاهی پر از درگیری و آشفتگی. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً در روابط نزدیک خود دچار نوسانات شدید میشوند. یک لحظه شریک عاطفی یا دوست خود را بینهایت دوست دارند و لحظهای بعد احساس میکنند که مورد خیانت قرار گرفتهاند. این تغییرات ناگهانی باعث میشود که روابط آنها بیثبات و پر از تعارض باشد.
ترس از ترک شدن: یکی از بزرگترین مشکلاتی که افراد مبتلا به شخصیت مرزی دارند، ترس شدیدی است که از طرد شدن دارند. حتی اگر کوچکترین نشانهای از دور شدن شریک عاطفی یا دوست خود ببینند، ممکن است واکنشهای شدیدی نشان دهند، مثل التماس کردن، تهدید به خودآزاری یا حتی قهرهای ناگهانی.
تجربهی شدید احساسات: افراد دارای شخصیت مرزی احساساتشان را به شدت تجربه میکنند. اگر کسی آنها را ناراحت کند، ممکن است واکنششان بسیار شدیدتر از آن چیزی باشد که شرایط ایجاب میکند. این مسئله میتواند باعث شود اطرافیانشان از آنها فاصله بگیرند.
تأثیر روی خانواده: زندگی با فردی که شخصیت مرزی دارد، برای اعضای خانواده هم یک چالش است. والدین، همسر یا فرزندان ممکن است احساس کنند که مدام در حال تلاش برای آرام کردن او هستند، اما نتیجهای نمیگیرند.
مطالعات نشان دادهاند که روابط خانوادگی در افراد مبتلا به شخصیت مرزی اغلب تحت تأثیر بیثباتی هیجانی و تعارضات شدید قرار میگیرد. این بیثباتی میتواند منجر به جداییهای مکرر و مشکلات عاطفی شود.
تأثیر شخصیت مرزی بر شغل و زندگی حرفهای
بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت مرزی در محیط کاری دچار مشکل میشوند. نوسانات خلقی، خشم ناگهانی و احساس ناپایداری در هویت میتواند عملکرد شغلی آنها را مختل کند.
مشکل در حفظ شغل: افراد مبتلا به این اختلال معمولاً نمیتوانند در یک شغل ثابت بمانند. طبق تحقیقات، نرخ ترک شغل در این افراد دو تا سه برابر بیشتر از افراد غیرمبتلا است. دلیل این موضوع معمولاً مشکلات در کنترل هیجانات و ناسازگاری با همکاران است.
مشکلات ارتباطی در محیط کار: این افراد ممکن است با رئیس یا همکاران خود به سرعت دچار تعارض شوند. آنها گاهی یک همکار را به شدت دوست دارند و از او حمایت میکنند، اما ناگهان به دلیل یک سوءتفاهم، احساس خیانت کرده و برخورد تهاجمی نشان میدهند.
احساس پوچی و بیهدفی در مسیر شغلی: برخی از افراد دارای شخصیت مرزی احساس میکنند که هویت ثابتی ندارند. یک روز ممکن است بخواهند مهندس شوند و روز بعد بخواهند هنرمند باشند. این تغییرات مداوم میتواند مسیر شغلی آنها را نامشخص و پر از تغییرات ناگهانی کند.
تأثیر شخصیت مرزی بر زندگی اجتماعی
یکی از چالشهای اصلی افراد مبتلا به شخصیت مرزی، مشکل در برقراری و حفظ دوستیها است. روابط اجتماعی این افراد به دلایل مختلفی دچار مشکل میشود:
- مشکل در اعتماد به دیگران: آنها ممکن است دائماً شک داشته باشند که دیگران قصد آسیب رساندن به آنها را دارند. این عدم اعتماد میتواند باعث قطع شدن روابط اجتماعی شود.
- واکنشهای شدید: اگر دوستی آنها یک پیام را دیر پاسخ دهد، ممکن است آن را نشانهای از بیاعتنایی یا خیانت بداند و دوستی را قطع کند.
- احساس تنهایی و انزوا: از آنجایی که روابط اجتماعی آنها بیثبات است، بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت مرزی در نهایت احساس تنهایی شدیدی میکنند. مطالعات نشان دادهاند که این افراد معمولاً شبکهی حمایتی ضعیفتری نسبت به دیگران دارند.
مشکلات مالی و هزینههای اجتماعی شخصیت مرزی
شخصیت مرزی نه تنها برای خود فرد بلکه برای جامعه نیز هزینههای زیادی دارد. بر اساس پژوهشهای انجام شده در آلمان، افراد مبتلا به شخصیت مرزی هزینههای درمانی بالاتری نسبت به سایر بیماران روانپزشکی دارند. این هزینهها شامل بستریهای مکرر در بیمارستان، درمانهای روانشناختی و استفاده از خدمات اجتماعی میشود.
در کنار هزینههای درمان، این اختلال باعث کاهش بهرهوری اقتصادی جامعه نیز میشود. بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت مرزی به دلیل مشکلات شغلی و اجتماعی، درآمد پایینی دارند یا وابسته به کمکهای دولتی هستند.
رواندرمانی: مؤثرترین روش درمان شخصیت مرزی
رواندرمانی به عنوان اصلیترین روش درمانی شخصیت مرزی شناخته میشود. چندین نوع درمان روانشناختی وجود دارد که به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک میکند تا هیجانات خود را مدیریت کنند، روابط بهتری بسازند و از رفتارهای مخرب دوری کنند.
درمان دیالکتیکی رفتاری (DBT)
یکی از شناختهشدهترین روشهای درمانی برای اختلال شخصیت مرزی، درمان دیالکتیکی رفتاری (Dialectical Behavior Therapy – DBT) است که توسط مارشا لینهان توسعه داده شد. این روش بهطور خاص برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی طراحی شده و روی تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی، مهارتهای بینفردی و ذهنآگاهی تمرکز دارد.
شخصیت مرزی شامل چندین بخش کلیدی است:
- آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی: یادگیری روشهای مقابله با احساسات شدید بدون آسیب رساندن به خود.
- افزایش تحمل پریشانی: مدیریت بهتر استرس و جلوگیری از واکنشهای تکانشی.
- بهبود مهارتهای ارتباطی: آموزش نحوهی برقراری روابط سالم با دیگران.
- تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness): کمک به فرد برای زندگی در لحظه و پذیرش احساسات بدون قضاوت.
مطالعات متعددی نشان دادهاند که شخصیت مرزی میتواند افکار خودکشی، رفتارهای خودآزارانه و ناپایداری هیجانی را کاهش دهد. همچنین، تحقیقات اخیر نشان میدهند که اثربخشی شخصیت مرزی حتی پس از پایان دورهی درمانی باقی میماند.
درمان شناختی-رفتاری شخصیت مرزی
درمان شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy – CBT) یکی دیگر از روشهای مؤثر برای درمان شخصیت مرزی است. در این روش، تمرکز اصلی روی شناسایی و اصلاح الگوهای فکری مخرب است که منجر به رفتارهای ناپایدار میشوند. اهداف CBT شامل:
- کاهش افکار منفی و خودتخریبی
- افزایش آگاهی از تأثیر افکار بر رفتار
- مدیریت بهتر استرس و اضطراب
تحقیقات نشان دادهاند که CBT در کاهش اضطراب، افسردگی و رفتارهای تکانشی مرتبط با شخصیت مرزی مؤثر است. البته، CBT به اندازه شخصیت مرزی روی تنظیم هیجانی تمرکز ندارد و معمولاً به عنوان یک درمان مکمل استفاده میشود.
سایر روشهای رواندرمانی
علاوه بر شخصیت مرزی و CBT، چندین روش دیگر نیز برای درمان شخصیت مرزی پیشنهاد شده است:
- درمان مبتنی بر طرحواره: این روش روی شناسایی و اصلاح طرحوارههای ناسازگار که در دوران کودکی شکل گرفتهاند تمرکز دارد.
- درمان مبتنی بر ذهنیسازی: به افراد کمک میکند تا درک بهتری از احساسات و افکار خود و دیگران پیدا کنند و رفتارهایشان را بهتر کنترل کنن.
- درمان روانکاوی محور : این روش بر روی روابط بینفردی و چگونگی تأثیر آنها بر رفتارهای فرد تمرکز دارد.
دارودرمانی در اختلال شخصیت مرزی: آیا داروها مؤثرند؟
برخلاف برخی دیگر از اختلالات روانی، هیچ داروی خاصی بهطور مستقیم برای درمان اختلال شخصیت مرزی تأیید نشده است. اما در برخی موارد، پزشکان ممکن است از داروهایی برای کاهش برخی علائم مرتبط استفاده کنند.
انواع داروهایی که ممکن است تجویز شوند:
- داروهای ضدافسردگی (SSRIs و SNRIs): برای کاهش افسردگی و اضطراب .
- داروهای تثبیتکننده خلق (مثل لاموتریژین و لیتیوم): برای مدیریت نوسانات خلقی.
- داروهای ضدروانپریشی (مثل کوئتیاپین و آریپیپرازول): برای کاهش افکار پارانوییدی و تحریکپذیری.
برخی تحقیقات نشان دادهاند که استفاده از داروها در کنار رواندرمانی میتواند به بهبود علائم کمک کند، اما رواندرمانی همچنان روش اصلی درمان شخصیت مرزی باقی میماند.
چرا درمان اختلال شخصیت مرزی چالشبرانگیز است؟
- مقاومت برخی از بیماران به درمان: بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت مرزی احساس بیاعتمادی نسبت به درمان دارند و ممکن است درمان را نیمهکاره رها کنند.
- نوسانات شدید هیجانی: تغییرات ناگهانی در احساسات و رفتارها میتواند فرآیند درمان را دشوار کند.
- مدتزمان طولانی درمان: برخلاف برخی اختلالات، درمان شخصیت مرزی معمولاً به چندین ماه یا حتی سالها نیاز دارد.
اما با همه این چالشها، تحقیقات نشان میدهند که درمان منظم و پایدار میتواند زندگی افراد مبتلا به شخصیت مرزی را به طرز چشمگیری بهبود ببخشد.